به گزارش راهبرد معاصر؛ در دو سال گذشته کمبود برق و گاز در ایران به یک چالش جدی برای کشور تبدیل شده است. این موضوع نه تنها در مصارف خانگی مشهود است؛ بلکه بخشهای تولیدی و بنگاههای اقتصادی کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است. با اینکه ایران در زمره کشورهای غنی از منابع هیدوکربن قرار دارد؛ اما متاسفانه نگرانی از کمبود انرژی برای تامین نیازهای فصول مختلف، زمینه بیاعتمادی به مدیران دولتی و بخش سیاستگذاری اقتصادی را فراهم کرده است. این پرسش همواره از سوی مردم مطرح می شود که چه عواملی باعث شده است که با وجود داشتن دومین ذخیره گازی در جهان مسئولین وزارت نفت از کمبود جدی گاز در ماههای فصل سال صحبت کنند؟.
نکته مهم در تحلیل این موضوع، توجه به این مطلب است که با توجه به سهم بالای گاز در تامین انرژی بخش گرمایشی خانوار، مصرف خانگی و تجاری گاز در ماههای سرد سال یک جهش ناگهانی میکند که بیش از ظرفیت تولید گاز از میادین کشور است.
حل این مشکل تنها از مسیر افزایش تولید نمیگذرد، بلکه برای حل این چالش دولت باید با سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت، اصلاحات ساختاری در بخشهای مختلف تولید، توزیع و مصرف انرژی کشور را کلید بزند. در حوزه فرهنگی باید سرانه مصرف انرژی به میزان حداقلهای نیاز کشور و میانگین جهانی کاهش پیدا کند. به این معنا که دولت باید با فرهنگسازی مردم را به کاهش مصرف تشویق و ترغیب کند. راهکار قابل دسترسی برای کاهش شکاف تولید و مصرف در روزهای سرد سال ایجاد محلهای ذخیره گاز طبیعی و استفاده از ظرفیت خالی تولید در تابستان برای تامین کسری زمستان است. هزینه ساخت این مخازن به مراتب کمتر از آسیبهای اقتصادی ناشی از خاموشی صنایع و یا استفاده از سوخت جایگزین مازوت است و توجیه اقتصادی دارد. متاسفانه دولتها در سالهای گذشته با وجود اذعان به اهمیت ذخیره گاز، پروژههای این حوزه با کسری منابع مالی روبرو است و این مساله تا کنون جدی گرفته نشده است و امکان ذخیره گاز طبیعی ایران بسیار محدود است.
به هر حال برای جلوگیری از بحران کمبود گاز در فصول سرد سال، دولت در وهله اول باید تقاضای فصلی را مدیریت کند تا کشور با کمبودهای آزاردهنده و چالش زا مواجه نشود. این مساله به ویژه در استانهای که معمولاً دچار کمبود عرضه گاز هستند، باید با جدیت بیشتری دنبال شود.
در سالهای گذشته افزایش مصرف گاز در شهرها و توسعه شبکه گازی در روستاها و شهرها، مصرف گاز طبیعی را با رشد سالانه همراه کرده است که لازم است تا با تولید محتوای رسانهای برای تشویق مردم به کاهش مصرف، رشد طبیعی سالانه شبکه گازی، از محل صرفهجویی و مصرف بهینه گاز توسط بخشهای خانگی و صنعتی تامین شود.
از سوی دیگر سیاستگذار صنعتی کشور باید زمینه افزایش راندمان مصرف وسایل گرمایشی را فراهم کند. از سوی دیگر قوانین ساخت مسکن باید به نحوی اصلاح شود که اتلاف منابع انرژی در این بخش به حداقل ممکن کاهش پیدا کند. افزایش بهرهوری صنایع کشور و استفاده از شیوههای نوین تولید، موضوع مهم دیگری است که بدون مداخله دولت و استفاده همزمان از ابزارهای تشویقی و تنبیهی (تسهیلات مالی و مالیاتی و افزاش رقابتپذیری بازار) ممکن نخواهد شد.
در نهایت نباید فراموش شود که دولت باید با سرمایهگذاری در میادین گازی کشور باید امکان افزایش برداشت از میادی در فصل سرد سال را فراهم کند. در حال حاضر با وجود پتانسیل بالای کشور، محدویت برداشت از میادین نهتنها نیاز کشور را بهطور کامل برطرف نمیکند، بلکه فرصت توسعه بازارهای صادراتی کشور را هم از دسترس خارج کرده است. از سوی دیگر تقاضای داخلی انرژی باید به سمت تقاضای بهینه با راندمان بالا هدایت شود. الگوی مصرف انرژی باید به سمت افزایش تنوع منابع انرژی حرکت کند و فرصت انتخاب بهینه را برای موقعیتهای مختلف فراهم کند.
متاسفانه با اینکه در بحث مصرف بهینه، فرهنگسازی، عرضه بیشتر و مدیریت تقاضا تا کنون مطالعات قابل توجهی صورت گرفته است؛ اما ضرورت اجرای آنها کمتر مورد توجه مدیران قرار گرفته است. برای تحقق موارد یادشده، مدیران باید در بخش اجرایی جدیت بیشتری به خرج دهد تا ضمن فرهنگسازی و کاهش اتلاف منابع، شاهد توسعه زیرساختهای گازی برای افزایش عرضه بیشتر انرژی در کشور باشیم.